معنی انداختن، در میان امدن، مداخله کردن در میان اوردن، بطور معترضه گفتن، (م.ل.) در میان ,, معنی انداختن، در میان امدن، مداخله کردن در میان اوردن، بطور معترضه گفتن، (مپلپ) در میان پ, معنی اjbاoتj، bc kdاj اkbj، kbاogi lcbj bc kdاj اmcbj، fzmc kuتcqi ;tتj، (k,g,) bc kdاj ,, معنی اصطلاح انداختن، در میان امدن، مداخله کردن در میان اوردن، بطور معترضه گفتن، (م.ل.) در میان ,, معادل انداختن، در میان امدن، مداخله کردن در میان اوردن، بطور معترضه گفتن، (م.ل.) در میان ,, انداختن، در میان امدن، مداخله کردن در میان اوردن، بطور معترضه گفتن، (م.ل.) در میان , چی میشه؟, انداختن، در میان امدن، مداخله کردن در میان اوردن، بطور معترضه گفتن، (م.ل.) در میان , یعنی چی؟, انداختن، در میان امدن، مداخله کردن در میان اوردن، بطور معترضه گفتن، (م.ل.) در میان , synonym, انداختن، در میان امدن، مداخله کردن در میان اوردن، بطور معترضه گفتن، (م.ل.) در میان , definition,